چگونه باشیم که عهد خود را با امام زمان و ائمه دیگر نشکنیم؟

در ابتدا باید معرفت و شناخت کاملی از ابشان به دست آوریم زیرامعرفت پایة اصلى محبّت است و محبّت ملازم با اطاعت و عامل بزرگ دوری از گناهان و راه اساسى تهذیب نفس است.ودر این صورت عد و پیمان های خود را فراموش نمی کنیم و آن را نمی شکنیم ونسبت به آن ها بی اعتنا نخواهیم بود.

 ممکن است بسیار اتفاق بیفتد که از کنار دوستان صمیمى یا شخصیت هاى مورد احترام علمى و اجتماعى یا دینى و حتى محبوب دل همه منتظران و مستضعفان یعنى حضرت بقیه الله(ع) عبور کنیم و هیچ کارى که بیانگر احترام باشد،‌ انجام ندهیم، چون متوجه وجود آن فرد نشدیم یا دیدیم ولى نشناختیم، چون اگر مى شناختیم، ابراز محبّت و ارادت مى کردیم. انسان وقتى عاشق کسى شد و دوستدار او گشت، از وى پیروى می‌کند.

 

قرآن می‌فرماید: "إن کنتم تحبّون الله فاتبعونى یحببکم الله؛(7) اگر دوستدار خدا هستید، پس از من (پیامبر) پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد". هرچه پیروى بیشتر و خالصانه تر انجام گیرد، بر محبت و ارادت افزوده مى گردد.

 

امام صادق(ع) می‌فرماید: "ما کسى را شیعه نمى دانیم مگر آن را که از همة اوامر ما پیروى کند".(8)

 

وقتى معرفت موجب ایمان و عقیده شد، عشق و محبت مى ‌آفریند. هر چه درجة معرفت افزون تر گردد، ایمان و محبت از صلابت و استوارى بیشترى برخوردار مى گردد. وقتى عشق و محبت، همة هستى فرد را به احاطه در آورد،‌ عاشق را تابع بى چون و چراى معشوق مى سازد، در نتیجه محبت و لطف معشوق را متوجه خود مى نماید چنان که خداوند(معشوق واقعى و حقیقى عشاق حقیقت طلب) می‌گوید: "فاذکرونى أذکرکم؛(9) پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم".

 

امیرالمؤمنین(ع) پس از معرفى ائمه که سیاستگذاران و تدبیر کنندگان امور مردمند و از طرف خدا سرپرستى و ریاست خلایق را به عهده دارند، می‌فرماید: "لا یدخل الجنة إلاّ من عرفهم و عرفوه؛(10) داخل بهشت نمى شود مگر کسى که نسبت به امامان معرفت داشته باشد و آنان نیز آن فرد را در زمرة شیعیان و صاحبان معرفت به حق خود بدانند و بشناسند".معرفتى که به محبت و عشق مبدل مى‌گردد یک طرفه نخواهد بود. پس کسانى که اظهار دوستى و محبت می‌کنند و باور دارند که آن‌ها امامان به حق هستند، ولى از آنان اطاعت و پیروى نمى کنند، امامان را نشناخته و از این دوستى و اعتقاد سرسرى و یک طرفه نمى‌توانند به کمال مطلوب نایل گردند.

 

براى افزایش محبت به اولیاى الهی، باید نسبت به آنان و مقام و منزلتشان، افکار و عقاید و عملکرد ها و سیره و سنت شان در میادین مختلف زندگى معرفت پیدا کرد و آن چه که آنان را خوشحال و رضایت شان را جلب مى‌کند، شناخت و سیر و حرکت هاى خود را بر محور جلب رضایت آنان تنظیم کرد و از هر چه که باعث ناخشنودى آنان است، فاصله گرفت.

 

نتیجه معرفت محبت است و نتیجة محبت اطاعت است، اما میان محبت و اطاعت رابطة‌ متقابل وجود دارد. هرچه محبت بیشتر، اطاعت قوى تر و هر اندازه اطاعت قوى تر و گسترده تر باشد، محبت افزایش مى‌یابد، و این تحقق نمى یابد مگر با ارتباط قلبى با آنان.

پی نوشت:

 

1 - بحارالانوار، ج 26، ص 357.

 

2 - اشاره به آیة‌29 و 30 سورة قصص.

 

3 - بحارالانوار، ج 39، ص 84.

 

4 - بحارالانوار، ج 99، ص 35، حدیث 17.

 

5 - احزاب(33) آیة 33.

 

6 - رعد(13) آیة 43.

 

7 - آل عمران(3) آیة 31.

 

8 - کلینی، اصول کافی، ‌ج 3، باب الورع، حدیث 13.

 

9 - بقره(2) آیة 152.

 

10 - نهج البلاغه، ترجمة فیض الاسلام، خطبة‌152.

 

11 - همان، کلمات قصار، شمارة 92.

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد