چرا جنایت کاران غربی عذاب نمی شوند؟

به چه دلیل کشورهای غربی با همه جنایاتی که در آن ها واقع می شود دچار عذاب و بلا نمی شوند و دارای ثروت و پیشرفت هستند؟

جهان هستی و از جمله زندگی انسان ها دارای سنت هایی است که خداوند مقرر نموده، این سنّت ها برای همه انسان ها یکسان است.

 بنابراین، اگر می بینیم جهان غرب با پیشرفت علمی و صنعت و ثروت رو به رو است، باید در سعی و تلاش آن ها برای فراهم نمودن زندگی مرفه مادی و بهره وری از منابع طبیعی و عوامل پیشرفت آن ها جستجو کردکه در جهان اسلام این پیشرفت علمی و صنعت به دلایل متعدد وجود ندارد.

 موضوع عقب ماندگی مسلمانان، مسئله ای است که به عوامل متعددی وابسته است.

 

بنابراین، اگر در آن سرزمین ها ساختمان های محکم در مقابل زلزله و دیگر عوامل طبیعی ساخته می شود، بر اساس قانون عالم طبیعت که خداوند مقرر نموده است، در مقابل بلاهای طبیعی مقاومت خواهد کرد.

 

از طرف دیگر آن چه در جهان غرب به عنوان مفاسد شناخته شده و ناشناخته ذکر می شود مربوط به تمام مردم آن سرزمین یا اکثر آن ها نیست. اگر چنین باشد، طبعاً عذاب الهی به عنوان یک سنت و به صورت یک جریان طبیعی اتفاق می افتد.

 

مقصود از جریان طبیعی، لزوماً وقوع سیل و زلزله نخواهد بود. وقوع عذاب و بلاها می توانند به صورت های مختلف با توجه به نوع گناهان و معاصی که انجام می شود، تحقق یابد.

 

برخی از بیماری های جدیدی که امروزه در همان غرب و دنیایی که دچار فساد جنسی می شوند، مانند ایدز وجود دارد، می تواند نوعی بلا و عذاب باشد. می گویند: سالی هشتصد هزار نفر بر اثر این بیماری ها می میرند که رقمی بسیار بالاتر از زلزله و سیل می باشد.

 

در ضمن انواع بیمارهای روانی که در جامعه صنعتی وجود دارد، برای جهان سوم شناخته شده نیست یا اصلاً وجود ندارد. آمار بالای خودکشی ها، احساس پوچی و بی معنایی در زندگی می توانند ره آورد زندگی بدون اخلاق و ارزش های انسانی باشد.

 

البته نمی توانیم جوامع جهان سوم و از جمله جامعه خودمان را از چیزهایی که برای جامعه غربی گفته شده است، مستثنا بدانیم.

 متأسفانه امروزه بسیاری از جوامع و مردم تحت تأثیر فرهنگ منحط غربی هستند و به همان میزان از آثار و پیامد سوء آن فرهنگ تأثیر پذیرفته و در امان نیستند.

 

جامعه اسلامی ما با فرهنگ بسیار غنی و عمیق از نظر تاریخ و با فرهنگ دینی که میان مردم رواج دارد، با فرهنگ غربی (با آن همه فساد و فحشا) قابل مقایسه نیست.

از طرف دیگر مطمئناً وقوع سیل و زلزله در عین حال که روند طبیعی بوده و دلیل مادی دارد، آزمون و آزمایش الهی است؛ آزمون برای کسانی که پس از حادثه بر جا می مانند و بیدار کردن انسان ها از غفلت.

سنت آزمایش و آزمون الهی برای کسانی که ایمان به او دارند، بیشتر و سخت تر خواهد بود.

 زندگی پیامبران بزرگ الهی و داستان حضرت ایوب نبی(ع) و دیگر اولیای خداوند به خوبی تأییدی بر این سخن است که "البلاء للوالاء؛ بلاها و مصیبت ها بیشتر برای اولیا است".

 

آیا حوادث ناگوار با عدل الهی منافات دارد؟

اولاً حوادث ناگوار طبیعى , لازمه فعل و انفعالات و تزاحمات عوامل مادى است و چون خیرات آن ها بر شرورشان غلبه دارد مخالفت حکمت نیست ;

ثانیاً: وجود این رنج ها و گرفتارى ها از یک سوم موجب تلاش انسان براى کشف اسرار طبیعت و پدید آمدن دانش ها و صنایع مختلف مى شود و از سوى دیگر دست و پنجه نرم کردن با سختى ها, عامل بزرگى براى رشد و شکوفایى استعدادها و ترقى و تکامل انسان ها مى گردد;(1)

 

این نکته را باید افزود که بسیارى از ناکامى ها یا محرومیت ها و معلولیت هامشکلات و مصائب خود ساخته است که انسان براى خود یا دیگران فراهم ساخته است . قرآن مجید مى فرماید: .(2)

 

نمى توان انکار کرد که بسیارى از حوادث مانند بیمارى ها, معلول بى اعتنایى به اصول بهداشتى است . البته بخشى از مصائب که دامنگیر انسان مى شود,مجازات الهى است .
مسلّما در چنین مواردى خداوند بر آن ها ستمى روا نداشته است و خود آن ها بوده اند که بر خویشتن ستم روا داشته اند. بخشى از حوادث زنگد بیدارباش است . 

بخشى از حوادث و مصائب به منظور آزمایش مردم است که جنبهء تربیتى دارد. گفته شده است مصائب ما در خوشبختى است .

 

هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیش ترش مى دهند

 

 1.استاد مصباح یزدى , آموزش عقاید, ص 198

 

 2.سوره روم  آیه 41

 

 

چرا خداوند به افرادى استعدادهاى خاصى عنایت مى‏کند؟

این سؤال به نحو عام‏ترى در مود تمامى تفاوت‏ها مطرح است و یکى از مواردش مورد سؤال است. سیاه و سفید، قد کوتاه و بلند، سالم و مریض، کور و بینا، پول دار و فقیر، حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم و هزاران مورد دیگر نیز مطرح هستند.

آنچه مذموم است و خداوند از ان مبرا است، تبعیض (تفاوت نابجا) است که به هیچ عنوان اثرى از آن در نظام خلقت یافت نمى‏شود. آنچه هست، تفاوت است. به عبارت دیگر: تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده، مثلاً دو ظرف آب، یکى ده لیتر و دیگرى پنج لیتر جاى مى‏گیرد. منشأ اختلاف تفاوتى است که آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند. این تفاوت است، نه تبعیض آن چه ناروا است، تبعیض است، نه تفاوت.

معناى عدل در مورد خدا عبارت است از رعایت استحقاق‏ها و اِفاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد. بنابراین عدل همان اعطا و فیض عام است، بدون هیچ گونه امساک یا تبعیضى. شاید بگویید که قبل از آفرینش، مسئله گنجایش ظرف‏ها مطرح نمى‏شود، چون هنوز ظرفى نیست، در جواب باید بگوییم که قبل از آفریده شدن یک نوزاد، مسئله گنجایش مطرح است. از نظر موارد توارثى که از پدر و مادر منتقل مى‏شود و شرایطى که نطفه بسته مى‏شود و غذاهایى که خورده شده و هزاران چیز دیگر که باعث تفاوت‏هاى ژنتیکى و موروثى در فرزند مى‏شود که از جمله تفاوت در استعدادها است.

با توجه به این مطالب، مقتضاى حکمت و عدل الهى این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند، بلکه اقتضاى حکمت الهى این است که جهان را به گونه‏اى بیافریند که موجودات مختلف، متناسب با هدف نهایى باشند. اجزاى عالم اشیا بسان وجود واحدى هستند که بین آن‏ها تناسب کامل برقرار است و هر جزء به این عنوان که جزئى از یک مجموعه هستند و کارکرد خاصى از آن‏ها انتظار مى‏رود، متناسب با آن وظیفه، خاصیت مخصوصى دارد. مثل استخوان سخت است و دیگرى نرم و لطیف. البته این نکته را نیز باید توجه داشت که از هر انسانى به اندازه توان و استعداد او خواسته‏اند و تکلیف شده است. هم چنین نباید جهان دیگر را که کمبودها و نقصان‏هاى غیر ارادى و اکتسابى انسان‏ها در آن جبران مى‏شود، فراموش کرد.

جهان چون چشم و خط و خال و ابرو است‏

که هر چیزى به جاى خویش نیکوست‏

اساساً اگر تفاوت وجود نداشته باشد، کثرت و تنوع نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد، دیگر مجموعه و نظام مفهومى نخواهد داشت. در مورد فلسفه اختلاف‏ها براهین فلسفى اقامه شده است که مى‏توانید با رجوع به کتب مربوطه از آن‏ها آگاهى یابید، از جمله عدل الهى استاد شهید مرتضى مطهرى(ره) بحث تبعیض‏ها.