انسان در جهان آخرت به چه شکل ودر چه سنی زندگی می کند؟

 انسان هاى خوب و بدى که امروز در دنیا هستند, بهشتیان و دوزخیان فردا در عالم آخرتند, با این تفاوت که بشر تا در این عالم زندگى مى کند, محکوم به قوانین و سنن طبیعى این عالم است و چون در عالم آخرت قدم مى گذارد, مقهور و مسخّر قوانین و مقررات آن عالم خواهد بود.
طبق قانون حیات دنیوى , ولادت بشر از شکم مادر به صورت نوزادى ضعیف و ناتوان است که به تدریج رشد مى کند و نیرومند مى گردد, اما در عالم آخرت قانون حیات به مشیت الهى عوض مى شود و بشر از آغاز به صورت انسانى جوان و توانا از شکم خاک بیرون مى آید و به عرصهء محشر قدم مى گذارد و در معرض بازپرسى و محاسبه قرار مى گیرد.(1)

مولاى متقیان امام على(ع) در وصف بهشت مى فرماید: درجات متفاضلات , و منازل متفاوتات , لا ینقطع نعیمها و لا یظعن مقیمها و لا یهرم فالدها و لاییأس ساکنها بهشت داراى درجاتى است که بر یکدیگر برترى دارد و داراى منزل هایى است که از هم امتیازدارد.

 نعمت هایش پایان نمى پذیرد, و ساکن آن هرگز از آن جا کوچ نکنند. جاویدانند که پیر نمى شوند, و ساکن آن فقیر ونومید نمى شوند. (2)
مرحوم شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود مى فرماید:< اعتقاد ما دربارهء بهشت این است که بهشت سراى جاودان و جایگاه سلامت است و مرگ و پیرى و بیمارى و رنج و آفت و زوال در آن راه ندارد> (3)

رسول اکرم فرمود: <موقعى که بهشتیان دربهشت مستقر مى شوند, منادى ندا مى دهد. سرنوشت و مقدر الهى درباره شما این است که همیشه زنده بمانید و هرگز نمى میرید. پیوسته از نعمت سلامت برخوردار باشید و هیچ گاه بیمار نشوید. همیشه جوان بمانید و پیر و فرسوده نگردید. همیشه در نعمت و رفاه به سر برید و از اندوه و ناملایم مصون و محفوظ بمانید.>(4)

در مجلسى که مأمون حضور داشت , <یحیى بن اکثم > به امام محمد تقی (ع)گفت : روایت شده که ابابکر و عمر سیّد وآقاى پیران بهشتند. نظر شما در مورد این روایت چیست ؟

 حضرت جواب داد: این خبر و روایت محال است درست باشد, زیرا همه بهشتیان جوانند و در بین آنان پیر وجود ندارد.

 این روایت ازمجعولات بنى امیه است که در مقابل خبرى که رسول الله فرمود: حسن و حسین سید و آقاى جوانان بهشتند, درست کرده اند اهل عذاب نیز در عالم آخرت همانند بهشتیان وضعشان پابرجا و ثابت است . آنان هم نمى میرند و ناراحتى و دردشان کاهش نمى یابد وبى هوش نمى شوند و به خواب نمى روند. البته اکثر دوزخیان پس از پاک شدن از گناهان و زودوده شدن زنگ معصیت از دوزخ خارج مى شوند و به بهشت مى روند.

پاورقی 

 1 ـ محمد تقى فلسفى , معاد, ج 3 ص 283

2 ـ نهج البلاغه , خطبه 85

3 ـ مصطفى حسینى دشتى , معارف ساریف , مادهء بهشت .
4 ـ محمد تقى فلسفى , معاد, ج 3 289

عالم آخرت وجدا یا همراه بودن روح از جسم

 آیا در عالم آخرت روح جدا از جسم است یا همراه جسم ودر هر دوحالت چگونه است ؟

گروهى از متکلمان (دانشمندان علم عقاید و جهان بینى ) معاد راجسمانى دانسته و به وجود روحى جز جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند. درحقیقت روح در نظر آنان , جسم لطیفى است که در بدن سریان دارد. این گروه ,انسان را صرفاً یک موجود مادى مى پندارند و به چیزى جز بدن , عقیده ندارند.

اما گروهى از فلاسفه و پیروان مکتب <مشّاء> تنها به معاد روحانى معتقدند ومى گویند: پس از مرگ , علاقه روح نسبت بدن قطع مى گردد, ولى از آن جا که روح موجود پیراسته از ماده است , فنا و نیستى به آن راه ندارد و پس از قطع علاقه از بدن , باقى و جاوید خواهد ماند.

 گروهى از حکما و عرفا به هر دو معادمعتقدند و مى گویند: روح در سراى دیگر به بدن بازگشت مى کند.
آیات قرآن از نظریه اخیر پشتیبانى مى کند و قرآن به روشنى گواهى مى دهدمعاد انسان ها روحانى و جسمانى است و جسمى که روح به آن تعلق خواهدگرفت , همان جسم عنصرى است که مبدأ یک رشته فعل و انفعال هاى فیزیکى و شیمیایى مى باشد.(1).
قرآن مجید در پاسخ کسانى که زنده شدن استخوان ها را یک امر محال مى پنداشتند مى فرماید: <قل یحییها الذى انشأها اوّل مرهء و هو بکل خلق علیم ;بگو: استخوان ها را آن کس که آن ها را براى بار نخست آفرید, زنده مى کند و او به همه ءمخلوقات خود دانا است >.(2)
در آیات مختلفى قرآن مجید, بر امکان تحقق زندگى مجدد انسان و معادجسمانى تأکید مى کند; گاهى از طریق توجه دادن به زندگى نخست , بار دیگر بانشان دادن صحنه رستاخیز در زمین هاى مرده و گاه با ارائه نمونه هایى از احیاى مردگان و در مواردى با ذکر احیاى برخى از مردگان , مانند غُرَیر و یا مرده نمایان ,مانند اصحاب کهف و زنده شدن مرغانى که به وسیله ابراهیم سر بریده شدند,

تعجب مشرکان و مخالفت آن ها در مسئله معاد, بر سر همین مطلب بود که چگونه وقتى ما خاک شدیم و خاک ما در زمین گم شد, دوباره لباس حیات در تن مى کنیم ؟! آن ها مى گفتند: چگونه این مرد به شما وعده مى دهد وقتى که مردیدو خاک شدید, بار دیگر به زندگى باز مى گردید؟!(3)

 قرآن مجید کراراً خاطر نشان می کند: انسان در قیامت از قبر خارج مى شود.(4)
بدیهى است قبر مربوط به معاد جسمانى است . توصیف هاى زیادى که درقرآن مجید از مواهب مادى و معنوى بهشت کرده است , همه نشان مى دهدمعاد, هم در مرحله جسم و هم در مرحله روح تحقق مى پذیرد و گرنه حور وقصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى , در کنار مواهب معنوى معنا ندارد.

از روایات معصومان نیز معاد جسمانى و روحانى استفاده مى شود. على (ع)می فرماید: مردگان را از دل گورها و لانه هاى پرندگان و خانه هاى درندگان ومکان هاى هلاک کننده بیرون مى کند, در حالى که به سوى فرمان خدا مى شتابند و به محل بازگشت خود مبادرت مى نمایند.(5)

 در مود معاد جسمانى , از سوى محققان تصاویر مختلفى ذکر شده است .(6)
پاورقی

1.جعفر سبحانى , معاد انسان و جهان , ص 178 با تلخیص

2.یس( 36) آیه 79

3.مؤمنون (33 آیه 35

4.یس (36 آیه 51

5-نهج البلاغه , خطبه 82

6-محمد باقر شریعتى سبزوارى , معاد در نگاه وحى و فلسفه , ص 190ـ 200



 

 

آیا انسان در قیامت با همین اندام جسمانی وارد بهشت یا دوزخ خواهد

-آیا انسان در قیامت با همین اندام جسمانی وارد بهشت یا دوزخ خواهد شد یا فقط با روح و جان خود حضور می یابد؟

پاسخ.عقیده صحیح در مورد معاد آن است که آن هم روحانی و هم جسمانی است .در این میان نظرات دیگری نیز وجود دارد .هم چنین در کیفیت معاد جسمانی نیز اختلاف نظر وجود دارد.

 مرحوم علامه مجلسى مى‏گوید: معاد جسمانى از امورى است که همه صاحبان ادیان در آن اتفاق نظر دارند و از ضروریات دین محسوب مى‏شود و منکران آن از زمره مسلمین خارجند، آیات کریمه قرآن در این زمینه صراحت دارد و قابل تأویل نیست و اخبار در این زمینه متواتر است و قابل انکار نمى‏باشد.(1)
اینان مى‏گویند: درست است که کانون پاداش و کیفر و لذّت و ألم، روح است، ولى ما می دانیم که روح، بسیارى از لذّت‏ها و آلام را از طریق چسم دریافت مى‏کند. بنابراین، باید معاد جسمانى باشد همان طور که ظاهر آیات و روایات بر همین امر دلالت دارد آیاتى از قبیل:
1- «أیحسب الانسان أن لن نجمع عظامه بلى قادرین على ان نسوّى بنانه؛
آیا انسان مى‏پندارد که استخوان‏هاى او را جمع نخواهیم کرد، آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم».(2)
2- بگو همان کسى آن را زنده مى‏کند که نخستین بار آفرید و او به هر مخلوقى آگاه است».(3)
3-خداوند کسانى که در قبرها هستند را زنده مى‏کند.(4)
4-در صور دمیده مى‏شود پس همه از قبرها به سوى پروردگارش شتابان مى‏روند.(5)
مراد از جسمانى بودن معاد:
بعضى‏ها جسمانى بودن معاد را به معناى این مى‏دانند که جسم انسان با همین خصوصیات مادى که براى این دنیا خلق شده و پیوسته در تحول است که گاهى استخوانش مى‏شکند، دیوانه مى‏شود، احتیاج به تخلیه و دفع فضولات دارد، سرما مى‏خورد، گرمازده مى‏شود، خسته مى‏شود، پیر مى‏شود و... در آخرت هم با همین خصوصیات زنده خواهد شد. بدن اخروى عین بدن دنیوى است.
اما جسمانى بودن به این معنا که قابلیت براى بقا و جاودانگى ندارد بدون شک هیچ یک از معتقدان به معاد جسمانى ملتزم نمى‏شوند، جسمى که در دنیا بود با همان وضعیت بر نمى‏گردد، بلکه منظور بازگشت آن به گونه دیگر خواهد بود به طورى که از جهت شباهت عین جسد اول باشد و از جهتى مثل آن است. به طورى که هر کس این قالب را ببیند بگوید این، فلانى است، آن فلان شخص دیگر است. به تعبیر دیگر مادى بودن در قیامت و آخرت مادیتى خواهد بود که با قوانین مربوط به آن جا سازگار باشد به نحوى که قابلیت جاودانگى داشته باشد و فضولات نداشته باشد و موجب خستگى و ملالت نباشد.
صدرالمتألهین می گوید:
آن چه در اعتقاد به حشر بدن‏ها از روز قیامت لازم است، آن است که بدن هایى از قبرها برانگیخته مى‏شوند به طورى که اگر کسى تک تک آن‏ها را ببیند، بگوید: این فلان کس است یا بگوید این بدن فلان است و آن بدن به همان است.(6)
علامه تهرانى(ره) مى‏نویسد:
جمهور اهل اسلام و تمام فقهاء و اصحاب حدیث قائل شده‏اند که معاد فقط جسمانى است. بنابراین، روح در نزد آنان عبارت است از جسمى که در بن سارى و جارى است همانند آب در گل و روغن در زیتون.
جمهور فلاسفه و پیروان مشایین، قائل شده‏اند که معاد فقط روحانى است؛ یعنى فقط عقلى است، چون بدن و جسم به واسطه انعدام، صورت و عوارض و متعلقاتش منعدم مى‏شود و اعاده معدوم امرى محال است، امّا نفس چون مجرّد است باقى مى‏ماند .

بسیارى از اکابر حکما و مشایخ عرفا و جمعى از متکلمین مانند حجة الاسلام غزالى و کعبى و حلیمى و راغب اصفهانى و بسیارى از اصحاب امامیه ماند شیخ مفید و شیخ طوسى و سید مرتضى و علاّمه حلّى و خواجه نصیر الدین طوسى قائل به هر دو قسم از معاد شده اند و محقق سبزوارى هم همین قول را متین و استوار مى‏داند، چون انسان عبارت است از نفس و بدن، به تعبیر دیگر، از عقل و نفس ترکیب یافته است، بنابراین، براى بدن کمالى است و براى نفس هم کمالى. و هم چنین اکثر نصارى و تناسخیه نیز به همین قول معتقدند فقط فرق در این است که محققین از مسلمین و پیروان آنان معتقدند، که ارواح حادث اند و به بدن عود مى‏کند، ولى تناسخیه معتقدند که ارواح قدیم اند و هر کدام به جسم خاص حلول مى‏نمایند.
در گفتار کسانى که معتقد به معاد روحانى و جسمانى هستند، نیز اختلاف است که آیا آن چه از بدن در آخرت بازگشت دارد، عین این بدن است؛ یا مثل آن است؟
ایشان مى‏فرماید: بر افراد صاحب بصیرت پوشیده نیست که نشئه دوم که نشئه آخر است، شرایط دیگرى دارد .بدنى ثابت و لا یتغیر و مناسب با ابدیت است.
آیات وارد در قران کریم هم دلالت بر این دارند که روح به بدنى مثل این بدن تعلق مى‏گیرد و محشور مى‏شود. از جمله: «على ان نبدّلکم امثالکم و ننشئکم فیما لا تعلمون؛(7) ما در میان شما مرگ را مقدّر کردیم تا آن که مثل‏هاى شما را تبدیل کنیم و شما را در آن چیزهایى که نمى‏دانید ایجاد نماییم».
آیه دیگر: ما ایشان را آفریدیم و بنیان وجودى و کیان آن‏ها استوار نمودیم و زمانى که بخواهیم مثل‏هاى آنان را تبدیل مى‏نماییم».(8)
مراد از امثال در این آیات همان بدن است و به معناى احوال و اطوار است، یعنى ما بدن‏هاى آنان را به احوالات و اطوار مختلف در مى‏آوریم. البته با اطوار عالیه محشور مى‏شود و نه با آن مادّیت و کثافت که در دنیا بود و محتاج به دفع فضولات بود و قابلیت بقا نداشت.(9)
بنابراین انسان در بهشت و جهنم با جسم و روحش خواهد بود، امّا جسمانیتى که با قوانین آن سازگار باشد و از نعمت‏هاى آن جا استفاده خواهد کرد.
و نیازهاى انسان در بهشت هم برآورده مى‏شود، «ما تشتهیه الانفس».(10) در بهشت هست شخصى بهشتى هر چه را اراده کند نزدش حاضر مى‏شود.
پى نوشت‏ها:

1. همان، پاورقى به نقل از بحارالانوار، ج 7، ص 47.
2. قیامت (75) آیه 3 و 4.
3. یس (36) آیه 79.
4. حج (22) آیه 7.
5. یس (36) آیه 51.
6. علامه تهرانى، معادشناسى، ج 6، مجلس 37.
7. واقعه (56) آیه 61.
8. انسان (76) آیه 28.
9. معادشناسى، علامه تهرانى، ج 6، ص 158 تا 166 با تغییر و تصرّف.
10. زخرف (43) آیه 71.